کیان کیان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

عسل مامان جونی و بابا جونی

پیخ پیخ کردن

1390/8/4 23:50
606 بازدید
اشتراک گذاری

یکشنبه 1390/5/16 ساعت 17:30 من و مامان و مامانیت ( مامان بزرگ زهرا ) رفتیم کلینیک ویژه قائم در خیابان احمد آباد برای پیخ پیخ کردنت ( ختنه ) . دکتر بسکابادی فوق تخصص نوزادان بود. هرسه + شما پسر گلم رفتیم تو اتاق پزشک پس از معاینه پسر گلم تو دفترچه بیمه ات یک سری دارو نوشت و گفت این داروها رو بگیرین و بعد بیایین به اتاق جراحی سرپایی . پس از گرفتن داروها رفتیم تو اتاق پیخ پیخ . من پاهای نازت رو گرفتم و مامان انگشتش رو گرفت تو دهانت که شروع کردی به مکیدن انگشت و مامانیت رفت پشت پرده دکتر شروع کرد به انجام ختنه شما . پسرم اون لحظه بدترین لحظه زندگیمون بود چون با اینکه بی حسی زده بودن بهت ولی مثل ابر بهاری گریه میکردی و من و مامان و مامانیت اصلا طاقت گریه تورو نداشتیم و اشک هرسه تایمون رو در آورده بودی وفتی کار دکتر تمام شد مامان شما رو محکم بغل کرد و از شیره جانش که همان شیرش بود را داد به شما پسر نازم که بعد از چند دقیقه آرام تو بغل مامان خوابیدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)